با وجود تعاریف متعدد در مورد تاب آوری، وجه اشتراک همه این توصیفات عبارت است از: توانایی بازگشت به حالت اولیه و سازگاری موفقیتآمیزعلیرغم استرس زیاد و شرایط ناگوار (گارمزی و ماستن،۱۹۹۱، والر[۱۲۳]،۲۰۰۱).
گارمزی و ماستن[۱۲۴] (۱۹۹۱) نیز تاب آوری را یک فرایند توانایی با پیامد سازگاری موفقیت آمیز علی رغم شرایط تهدید کننده تعریف نمودهاند.
در مجموع تاب آوری مفهومی روانشناختی است که توضیح میدهد که چگونه افراد با موقعیتهای غیرمنتظره کنار میآیند. تاب آوری به معنای سرسختی در مقابل استرس، توانایی برگشت به حالت عادی، زنده ماندن و تلاش کردن در شرایط ناگوار است (دوو[۱۲۵]،۲۰۰۴).
انسانها در مقابل شرایط نامساعد، خطرها و ناملایمات معمولاً احساس بی پناهی میکنند و با این حال در بسیاری مواقع سعی میکنند که در مقابل خطر و موقعیتهای ناگوار تحمل نمایند؛ در چنین مواقع غالبا نتایج غیر منتظره ای به دست میآورند. توانایی اجرای این “جادوی رایج”[۱۲۶] (ماستن،۲۰۰۱) اغلب در حوزه علوم اجتماعی انعطافپذیری یا ” تاب آوری”[۱۲۷] نامیده میشود. تاب آوری در علوم اجتماعی به عنوان” فرایند کنش و واکنش در مقابل ناملایمات “تعریف میشود (فولکمن،۱۹۸۴).
کانر (۲۰۰۶) تاب آوری را به عنوان روشی برای اندازهگیری توانایی فرد در مقابله باعوامل استرس زا و عواملی که سلامت روان فرد را تهدید میکند، تعریف کردهاست.
تاب آوری نوعی مصونسازی در برابر مشکلات روانی _ اجتماعی بوده و کارکرد مثبت زندگی را افزایش میدهد. تاب آوری میتواند به وسیله فراهم نمودن افزایش مهارت اجتماعی تقویت گردد، مهارتهایی از قبیل برقراری ارتباط، مهارتهای رهبری، حل مسئله، مدیریت منابع، توانایی رفع موانع، موفقیت وتوانایی برنامهریزی (آنتونوسکی[۱۲۸]، ۱۹۷۹، ورنر و اسمیت،۱۹۹۲، به نقل از بل[۱۲۹]،۲۰۰۱).
برخی از پژوهشگران تاب آوری را به عنوان یک ویژگی مورد بررسی قرار دادهاند، درحالی که برخی دیگر به آن به عنوان یک فرایند مینگرند (جکلون[۱۳۰]،۱۹۹۷).
لین کوانتی[۱۳۱] (۱۹۹۲) تاب آوری را به عنوان سازهای، برای توصیف کیفیت در کودکانی در نظر میگیرد که علیرغم مواجهه با استرس و مشکلات در زندگیشان، تسلیم نشده و افت تحصیلی، سوء مصرف مواد، مشکلات روانی و بزه کاری نوجوانانه را که برای آنهاپیشبینیشده است را نشان نمیدهند. از نظر لین کوانتی، تاب آوری توانایی بهبود یافتن و حفظ رفتار سازگار پس از صدمه است.
۲-۱-۳-۲ موجهای پژوهش درباره تاب آوری
مطالعه و پژوهش درباره تاب آوری در سه دهه گذشته از طریق سه موج اصلی گسترش یافته است. موج اول توصیفاتی از پدیده تاب آوری و مفاهیم اساسی و نیز روشهای پژوهش در این زمینه را فراهم میکند که بر شخص متمرکز است. ثمره موج دوم بررسی پویا تر تاب آوری، پذیرش رویکرد سیستمهای رشد[۱۳۲] در تئوری و تحقیق، سازگاری مثبت در بافتی[۱۳۳] از خطرات و ناملایمات و تمرکز روی داد و ستد های میان افراد و سیستم های تو در تویی[۱۳۴] است که رشد فرد در آن ها صورت میگیرد. موج سوم که در حال شکلگیری است بر ایجاد تاب آوری به کمک مداخلات پیشگیرانه[۱۳۵] به منظور هدایت مسیرهای رشد تأکید دارد.
۲-۱-۳-۲-۱- موج اول: تاب آوری فردی و عاملهایی که تفاوت ایجاد میکند
تحقیقات اولیه به بررسی کودکانی میپرداخت که در برابر ناملایمات و نابرابریها آسیبناپذیر[۱۳۶] بودند. باور اولیه این بود که این افراد به واسطه ویژگیهای درونی، نسبت به عوامل استرس زا نفوذ ناپذیرند. به تدریج با گسترش پژوهشها و توجه به انواع آسیبها واژه پویاتر و کیفی تر تاب آوری جایگزین واژه آسیبناپذیری شد. این مفهوم قادر است به شیوه مناسب تری تأثیر متقابل عوامل خطرزا حفاظتی را درطول زمان بر افراد، خانواده ها و جوامع بیان کند (رایت و ماستن[۱۳۷]،۲۰۰۶).
از نسل اول پژوهش در زمینه تاب آوری در طول رشد، این پدیده در سرتاسر جهان در بافتهای متفاوتی مورد مطالعه قرار گرفته است. با وجود بحثهایی که تا کنون نیز در جریان است، به تدریج توافقاتی در مورد مفاهیم کلیدی حاصل میشود.
تاب آوری به طور معمول اشاره دارد به الگویی از سازگاری مثبت در بافتی از ناگواریهای گذشته یا حال (گارمزی،۱۹۸۱). بنابرین لازمه اینکه فرد به عنوان تاب آور شناخته شود حضور دو معیار است: اول اینکه بایستی تهدید معناداری نسبت به رشد یا سازگاری فرد وجود داشته باشد؛ حضور عامل مهمی که رشد یا سازگاری فرد را تهدید کند و دوم اینکه علیرغم حضور این عامل خطرزاو تهدیدکننده، سازگاری کنونی یا نهایی رضایتبخش باشد (ماستن،۲۰۰۱).
در طول سه دهه گذشته همواره محققان با سردرگمیهای بسیاری در زمینه تعریف اصطلاحات مرتبط با این حوزه روبرو بودهاند (لوتار،سیچتی و بکر[۱۳۸]،۲۰۰۰). با این حال ناگواری[۱۳۹]، حوادث زندگی، مخاطرات و آسیبپذیری به واسطه مطالعاتی که در زمینه آسیبشناسی صورت گرفته است واژه های آشنایی هستند. در کنار آن مطالعات تاب آوری نیز مفاهیمی مثل موهبتها[۱۴۰]، عوامل جبرانی[۱۴۱]، عوامل حمایتی[۱۴۲]، شایستگی[۱۴۳]، و تکالیف رشد[۱۴۴] که در کارهای اولیه کمتر به آن ها اهمیت داده میشد را پررنگ تر میکند.
مطالعات تاب آوری مفاهیمی که بیانگر تهدیدات سازگاری[۱۴۵] مناسب هستند را مورد توجه قرار داده و در کلماتی مثل خطر، ناگواری، تهدید و حوادث منفی زندگی به مفهومسازی میپردازد. خطر دلالت میکند بر افزایش احتمال یک پیامد منفی؛ به عبارت دیگر احتمال اینکه در یک گروه یا جمعیتی از افراد که با عامل خطر زا روبرو هستند پیامدهای رفتاری، شناختی و عاطفی منفی دیده شود. بیش از احتمال مذکور در یک گروه یا جمعیت فاقد عامل فوق میباشد.
اغلب به خاطر ماهیت پیچیده و تراکمی[۱۴۶]عوامل خطرزا، پیشبینی دقیقی در مورد پیامد حضور آن ها نمیتوان ارائه کرد. به عنوان مثال نوزادانی که نارس به دنیا میآیند از نظر شرایط، وزن هنگام تولد، موقعیت اقتصادی اجتماعی والدین و مراقبتهای پزشکی وضعیتهای متفاوتی دارند که دانستن آن ها به پیشبینی هرچه بهتر و نیز درک پیامد، کمک میکند (رایت،۱۹۹۰). با این حال عوامل خطرزا به ندرت به صورت منفرد رخ میدهند. به طور معمول کودکانی که درمعرض خطر بالایی قرار دارند، دچار فلاکتهای چندگانه[۱۴۷] و طولانی مدت هستند (ماستن ورایت،۱۹۹۸)، هنگامی که عوامل خطرزا با یکدیگر جمع میشوند امکان تاب آوری کمتر می شود و احتمال پیامد منفی افزایش مییابد. بنابرین بسیار مهم است که به منظور پیشبینی و درک بهتر پیامدهای رشد، تراکم عوامل خطرزا به عبارت دیگر عوامل خطرزایی که به طور همزمان یا پشت سر هم رخ میدهند، در نظر گرفته شود (سامروف،گاتمن و پک[۱۴۸]،۲۰۰۳).